English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1730 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aluminum coating by spraying amalgamate U روکش الومینیوم کردن امیختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aluminum coat U روکش الومینیوم
aluminize U روکش ساختن از الومینیوم
aluminize U روکش بااب الومینیوم دادن
bandolite U ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
aluminum U فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium U فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
attemper U نرم کردن امیختن
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
mixes U امیختن مخلوط کردن
compounds U : ترکیب کردن امیختن
compounded U : ترکیب کردن امیختن
mix U امیختن مخلوط کردن
compound U : ترکیب کردن امیختن
consolidation U درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
womannize U زن صفت کردن مخنث کردن بازنان امیختن
to mull a mull of U داغ کردن و امیختن باادویه و قند
retread process U تقویت روکش روکش دوباره
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
cases U روکش کردن
face U روکش کردن
case U روکش کردن
to do over U روکش کردن
faces U روکش کردن
plates U روکش کردن
boarded U روکش کردن
encrust U روکش کردن
plate U روکش کردن
plating U روکش کردن
board U روکش کردن
overlaid U روکش کردن
veneer U روکش کردن
recapped U روکش کردن لاستیک
retreads U روکش کردن لاستیک
coatings U پوشاندن روکش کردن
metallize U روکش کردن با فلزات
retread U روکش کردن لاستیک
worming U روکش کردن طناب
resurfaces U روکش تازه کردن
coated U پوشاندن روکش کردن
recap U روکش کردن لاستیک
recaps U روکش کردن لاستیک
re tread U روکش کردن لاستیک
resurfaced U روکش تازه کردن
coat U پوشاندن روکش کردن
chrome plate U روکش کردن با کروم
resurface U روکش تازه کردن
lead coat U روکش کردن سربی
coats U پوشاندن روکش کردن
recapping U روکش کردن لاستیک
bulid up U با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
covers U روکش کردن پوشانیدن پوشش
coverings U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
steel face U روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
encases U درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
revest U جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
encase U درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encased U درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
alaminum U الومینیوم
aluminium U الومینیوم
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
aluminous U مربوط به الومینیوم
aluminous U الومینیوم دار
aluminum alloy U الیاژ الومینیوم
aluminum oxide U اکسید الومینیوم
aluminiferous U الومینیوم دار
aluminium foil U کاغذ الومینیوم
aluminous U محتوی الومینیوم
alumina U اکسید الومینیوم
alumina U گل پاک یا اکسید الومینیوم
anodization U پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
sapphires U سیلیکات الومینیوم و منیزیم
bauxite U هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
sapphire U سیلیکات الومینیوم و منیزیم
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
coat U روکش کردن استر کردن
coated U روکش کردن استر کردن
coats U روکش کردن استر کردن
coatings U روکش کردن استر کردن
alclad U نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
turquoises U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
kyanite U سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
turquois U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
alum U سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
euclase U بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
beryl U سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
anodize U روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
alumetize U الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
aluminum pigmented dope U لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
harmotome U سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
mingling U امیختن
intermingled U با هم امیختن
to stir up U امیختن
immix U در هم امیختن
intermingle U با هم امیختن
incorporate U امیختن
interlard U امیختن
inosculate U امیختن
interblend U امیختن
interblend U در هم امیختن
incorporates U امیختن
incorporating U امیختن
mixes U امیختن
intermixing U در هم امیختن
mingles U امیختن
to alloy gold with copper U امیختن
intermingles U با هم امیختن
amalgamate U امیختن
amalgamated U امیختن
amalgamates U امیختن
amalgamating U امیختن
intermingling U با هم امیختن
mell U امیختن
combine U امیختن
combines U امیختن
combining U امیختن
synthetize U امیختن
admix U امیختن
blends U امیختن
blend U امیختن
mix U امیختن
meddles U امیختن
fuse U امیختن
brew U امیختن
synthesised U امیختن
synthesises U امیختن
synthesising U امیختن
mingled U امیختن
meddled U امیختن
synthesized U امیختن
brewed U امیختن
brews U امیختن
mingle U امیختن
fused U امیختن
meddle U امیختن
synthesizes U امیختن
synthesizing U امیختن
synthesize U امیختن
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
oxygenated U اکسیژن امیختن
kneaded U سرشتن امیختن
sulfurate U با گوگرد امیختن
shuffling U بهم امیختن
fold U بهم امیختن
folded U بهم امیختن
immingle U درهم امیختن
fuse U فیوزدارکردن امیختن
kneading U سرشتن امیختن
intermix U بهم امیختن
oxygenize U با اکسیژن امیختن
fused U فیوزدارکردن امیختن
inviscade U با چسب امیختن
shuffles U بهم امیختن
knead U سرشتن امیختن
oxygenates U اکسیژن امیختن
folds U بهم امیختن
oxygenating U اکسیژن امیختن
sulfuret U با گوگرد امیختن
mixing in place U امیختن در جا مخلوط در جا
inviscate U باچیزچسبناک امیختن
plant mixing U امیختن در کارخانه
oxygenate U اکسیژن امیختن
shuffle U بهم امیختن
shuffled U بهم امیختن
interlace U در هم امیختن در هم بافتن
scramble U درهم امیختن
womanize U بازنان امیختن
coalesces U بهم امیختن
coalescing U بهم امیختن
scrambling U درهم امیختن
commingle U بهم امیختن
sentimentalize U با احساسات امیختن
interwove U باهم امیختن
carbonation U عمل امیختن با
scrambled U درهم امیختن
scrambles U درهم امیختن
carburet U باذغال امیختن
interweaving U باهم امیختن
interweaves U باهم امیختن
coalesced U بهم امیختن
interfusion U بهم امیختن
coalesce U بهم امیختن
interweave U باهم امیختن
kneads U سرشتن امیختن
pepsinate U با جوهر گوارنده امیختن
grades U جورکردن باهم امیختن
grade U جورکردن باهم امیختن
sulfate U با اسید سولفوریک امیختن
conjugate U درهم امیختن توام
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com